یـــــا واحــــــد

یـــــا واحــــــد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

خداوند بی‌نهایت است و لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود
و به قدر نیاز تو فرود می‌آید و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود،
و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود،

و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می‌شود،
و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود...
پــدر می‌شود یتیمان را و مادر

برادر می‌شود محتاجان برادری را
همسر می‌شود بی همسر ماندگان را
طفل می‌شود عقیمان را. امید می‌شود ناامیدان را

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۴۶
رقیه احمدی

روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم می خواست با یکی از کارگرانش حرف بزند.

خیلی او را صدا می زند اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمی شود.

به ناچار مهندس، یک اسکناس 10 دلاری به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند.

کارگر 10 دلار را برمی دارد و در جیبش می گذارد و بدون آنکه به بالا نگاه کند مشغول کارش می شود،

بار دوم مهندس 50 دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه به بالا نگاه کند پول را در جیبش می گذارد.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۴۴
رقیه احمدی